دکتر لفته منصوری – عید فطر برای عربهای خوزستان تکراری نیست. هر سال نو میشود، تازه، مثل اولین بار. دید و بازدیدها سیالاند، خانهها باز، سفرهها پهن. چای، قهوه، شربت، شیرینی، عطر بخور در هوا. لباسهای نو، نگاههای گرم، آغوشهای بیریا. عید، فصلی از شور است، اما در سایهی این لبخندها، زمزمههای خاموشی هم هست.
زنی که طلاق گرفته، تنهایی را تا آن سوی مرزها برده است. بیماری که روزها را به انتظارِ دستی برای گرفتن، شب میکند. دامداری که کمرش زیر بیبارانی شکسته، کشاورزی که دست از زمین شسته است، محصولی که مشتری ندارد. کنجد بومی شوشتر کیلویی صدهزار تومان، اما کنجد وارداتی پاکستانی، تمیز و بوجاریشده، هشتاد هزار تومان! *سلطانهای واردات، تولید را به سخره گرفتهاند.* کشاورزی که فکر فروش زمین را در سر دارد، اما میداند، حتی اگر بفروشد، تویوتای دو کابین هم نمیآورد.
*جوانِ لیسانسه، در رؤیای یک “آبباریکه”ی اداری، روستا را پشت سر گذاشته است.* او از آفتاب و خاک خسته است، از آیندهای که گنگ است. و روستا، بیجانتر از دیروز، تهیتر از فردا.
*اما من، در کنار این سفرههای رنگین، غایبِ اصلی را دولت میبینم.* سیاستی نیست، راهی نیست. *کشاورزی که بدون قطبنما، در همان مدار اجدادی میچرخد.* کاشت، امید، شکست، تغییر کاربری، مهاجرت. این چرخهی معیوب، هر سال تکرار میشود.
شاید ما هنوز به “جرم بحرانی” نرسیدهایم. نقطهی جوشی که انرژیهای پراکنده را به نیرویی متراکم بدل کند. در فیزیک، جرم بحرانی یعنی مقدار لازم از یک ماده برای آغاز یک واکنش زنجیرهای. اگر هزار واحد لازم باشد و تو ۹۹۹ واحد داشته باشی، هیچ اتفاقی نمیافتد. یکگرمِ نرسیده، یعنی سکون، یعنی سالها انتظار برای تغییری که هرگز نمیآید.
چین، جرم بحرانیاش را با “چوئن لای” و “دنگ شیائوپینگ” ساخت. مالزی، آن را در حزب “ماهاتیر محمد” پیدا کرد. کرهی جنوبی، ارتش و بخش خصوصی را گرد هم آورد. غرب، سرمایه و بورژوازی را. *اما ما؟ منبع انرژی توسعهی ایران کجاست؟ بخش خصوصی؟ دولت؟ روحانیت؟ دانشگاه؟ کارآفرینان؟ هیچکدام، یا همه بهصورت متفرق.*
ما یکگرمِ نرسیدهایم. در آستانهی جوش، در مرزِ حرکت. و عید، هر سال که نو میشود، این را یادآوری میکند.
اهواز – روز دوشنبه ۱۲ فروردین ماه ۱۴۰۴
تمام حقوق برای اخبار صبح کارون محفوظ میباشد. کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
طراحی وب سایت: شرکت رادفان