غلامرضا فروغی نیا – حدود ۲۰ سال است که بحث انتقال آب از سرچشمه رودخانههای؛ «کارون و کرخه و دز» به مناطق مرکزی کشور به ویژه کویر نشین و برای مصارف غیر شرب، مورد چالش جدی مردم و نخبگان و رسنه های استان خوزستان قرار گرفته است.
این مهم به گونه های مختلف از سوی آنها مورد اعتراض قرار داده شده که در این رابطه می توان از انواع تجمعات مدنی در کنار رودخانه کارون به صورت زنجیره انسانی و یا از طریق نهادهای قانونی و یا با انتشار مقالات و یادداشت در رسانه ها یاد نمود . با این وصف ظرف این سالها پیشنهاد دهندگان و یا برنامه ریزان دولت برای کاستن از میزان حساسیت مربوطه از صورت آشکار به روش پنهانکاری روی آورده و با کتمان منویات خویش در تریبون علنی ،برنامه های انتقال آب را یکی پس از دیگری به سرانجام رسانده اند.
ظاهر برنامه تئوریسینهای پروژههای انتقال آب صرفاً تامین آب شرب برای مناطق کویر نشین را هدف اصلی خود عنوان میکنند اما ملاحظه میشود که کارخانه های فولادی یکی پس از دیگری ظرف سالهای گذشته در این مناطق احداث شده و طرحهای توسعه آنها نیز هنوز ادامه دارند.
این روال به گونهای هدایت شده که در حال حاضر و بر طبق برنامه چشم انداز توسعه صنعت فولاد تا سال ۱۴۰۴ به میزان تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام خواهیم داشت .عموم این پروژهها هم در مناطق مرکزی کشور و کویر نشین شامل: اصفهان کرمان و یزد در حوزه صنایع سنگین (با حذف کشاورزی بومی) برنامه ریزی و تعریف شده اند.
کارخانههایی که مهمترین فاکتور حیاتی آنها یعنی تامین آب(هر تن فولاد نیازمند ۵ متر مکعب) است که قیمت تمام شده فولاد را از جنبه اقتصادی نیز توجیه پذیر نمی نماید. حتی با انتقال آب از حوزه های دریایی استان هرمزگان مثلاً به سیرجان(به مسافت ۳۵۰ کیلومتر ) که به ازای هر متر مکعب ۲.۵ یورو برآورد شده که فقط به اتلاف منابع ملی و جهت گیری اشتباه در توسعه اقتصادی کشور، منجر خواهد شد .
در حالی که در دنیا بهره مندی از سواحل و بنادر یک مزیت برتر اقتصادی قلمداد شده و مبنای توسعه یک منطقه به چنین موهبتهایی وابسته است اما انتقال کارخانه های فولادی ایران به وسط کویر بجز از بین بردن فرصتهای اقتصادی هیچ نتیجهای برای کشورمان نخواهد داشت.
واقعیت این است که قیمت بدون سوبسیدهای دولتی فولاد در مناطق کویری با در نظر گرفتن ارزش واقعی عوامل تولید شامل ؛ مواد اولیه ،دستمزد، حمل و نقل، انرژی برق و آب نشان دهنده این است که به جای بهرهبرداری از فرصتهای طلایی تولید در کنار سواحل دریاها برنامهریزان اصلی و مجریان گذشته حوزه وزارت خانه های مرتبط با صنایع و انرژی(بویژه؛حسین محلوجی،اسحاق جهانگیری،حبیب الله بیطرف،رضا اردکانیان،محمد حاج رسولی ها) به از بین بردن این فرصتها و انتقال به مناطق کویری اقدام نموده اند زیرا صرفا نگاه شان به توسعه یک طرفه و به سوی مناطق منتسب به خودشان بوده است.
متاسفانه در این رابطه متوسل شدن به آمار و ارقام کاذب یکی از ابزارهای توجیه تصمیم گیرندگان اصلی سیاسی در هر مقطع بوده است. آمار و ارقامی که هیچ گونه پشتوانه علمی نداشته و صرفاً برای تصمیماتی که تبعات آن را امروز و برای نمونه در خوزستان و یقینا در آینده نزدیک در بسیاری از مناطق مرکزی کشور هم بصورت کارخانه های غیر اقتصادی و تعطیل شده ،ملاحظه خواهد شد،در می یابیم.
اما پس از این همه مدت گوش ندادن به فریادهای منطقی سرانجام چه کسی ، پاسخگوی تاریخی این تغییرات ناسنجیده جغرافیایی در حوزه آب و صنعت خواهد بود؟