انتظارات از استاندار جدید خوزستان

غلامرضا فروغی نیا – سرانجام پس از یک کش و قوس گسترده و فراز و فرودهای زیاد که بعضا با فشارهای جناح ها و گروه های مختلفی هم توام بود وگزینه های بومی و غیر بومی به عنوان تصدی این سمت به دولت معرفی شده بودند، «سید محمدرضا موالی‌زاده» به سمت استاندار خوزستان انتخاب گردید.کسی که مهم‌ترین ویژگی وی بومی بودن اوست. حداقل از این جهت که شهرها ،بخش‌ها و روستاهای منطقه را شناخته و با تاریخ آنها آشنایی دارد و می‌داند که دغدغه‌های دور و نزدیک آنها چه بوده است. در جنگ چه بر سرشان آمده و پس از پایان جنگ هم آنچنان که انتظار می‌رفت مقوله «بازسازی» با همه تبلیغات، نتوانست چهره گذشته را در این منطقه زنده نماید. در عوض فرصت هایی که برای سرمایه‌گذاری قرار بود در اینجا نهادینه شود به سمت مناطق دیگری شیفت پیدا کرد.اقتصادی که می‌توانست بر مبنای «دریا» شکوفایی کشور را به دنبال داشته باشد با توجیه سیاستمداران غیر کارشناس و به بهانه ایجاد امنیت برای سرمایه های ملی به مرکز کشور و مناطق کویری سوق داده شدند. جایی که نه از آب خبری بود و نه از گاز و برق و راه و راه آهن.بعد از آن هم قرار شد که همه این‌ها را به بهانه ورود سرمایه در آنجا شکل بدهند. نتیجه‌اش پس از کمتر از نیم قرن حالا مشخص شده و عملاً خروجی آن توجیه اقتصادی به بار نیاورده است. به گونه‌ای که اخیرا مسعود پزشکیان رئیس جمهور اعلام نمود که بایستی اقتصاد کشور را به همان سمت دریا برگردانیم. باید توجه داشت : دریا به صورت میانگین ۵۵ توسعه کشورهای دنیا را رقم زده است اما به روش غیر کارشناسی در ایران و از این موهبت، ما فقط ۱۲ درصد به سمت توسعه گام گذاشته‌ایم. چنین نگرش‌ هائی از اینکه نیروهای بومی در هر یک از مناطق کشور بر سر کار آیند هم به بهانه‌های ناپخته دریغ نموده‌اند. در شرایطی که نیروهای بومی می‌توانند با شناخت سرمایه‌ها و داشته‌های منطقه راه برنامه‌ریزی و پیشرفت را باز نمایند صرفاً به علت اینکه ممکن است اتحاد اقوام را در پی نداشته باشد ، نیروهای غیربومی ناکارآمد را در یک دوره آزمون خطا بر سر کار می‌آورند و نتیجه آن به جز اتلاف منابع و فرصت سوزی عایدی در خوزستان به بار نیاورده است.

خوشبختانه انتخاب اخیر استاندار بومی در شرایطی محقق شد که قبل از آن خوزستان سه استاندار غیر بومی(حسینی محراب – خلیلیان – سلیمانی دشتکی) را تجربه کرده است. تجربه‌ای که در آنها نه از برنامه خبری بود و نه از مدیریت.بدین ترتیب بلای روزمرگی، تاوان گرانی بود که اینچنین به خوزستان تحمیل شد. در شرایطی که سه استاندار بومی پیش از آنها (شریعتی – مقتدائی – حجازی) مصدر خدمات شایانی برای منطقه شده بودند. از این جهت حالا اطمینان داریم که استاندار جدید  اولاً با پیگیری و تدوین برنامه برای تعیین گزینه‌های هدایت ادارات و سازمان‌های درون استان تلاش خواهد نمود تا مسیر مدیریت در شرایط منطقی قرار گیرد و افراد ناکارآمد به انتهای خط برسند ثانیا با این نگاه می‌توان با ارتباطی سازنده با افکار عمومی شکاف ایجاد شده میان مردم و مسئولان سرپل زده شود. یقیناً بازشناسی نیازهای امروز شهرها، بخش‌ها و روستاهای استان و تدوین یک برنامه اصولی می‌تواند دورنمای امیدوار کننده برای جلوگیری از مهاجرت از منطقه ایجاد نماید. در این میان استاندار جدید باید به نقش مهم «رسانه‌ها» در همگرایی مورد نیاز ،توجه ویژه‌ای داشته باشد. حلقه مفقوده‌ای که متاسفانه استاندار قبلی با نادیده انگاشتن آن دیواری به دور خودش کشید و نتیجه آن به جز از دست رفتن فرصت‌های طلایی هیچ کارنامه‌ای به بار نیاورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *